تعاریف مهم در تحلیل رفتار متقابل
با شناخت تعاریف مهم در تحلیل رفتار متقابل می توانیم نگاهی عمیق تر به موضوع خود شناسی از طریق روش تحلیل متقابل داشته باشیم تا اینکه به ریشه شخصیت و رفتارهای خود پی ببریم.
دراین مطلب یک نگاه کلی به موضوع باید داشته باشیم پس بهتر است به سراغ نکات مهم برویم.
انچه که در مطالب قبل موردبررسی قرارگرفت این بود که نشانه و نوع شخصیت انسان ریشه درمجموعه رفتار او دارد و ریشه رفتار انسان مجموعه احساس اوست اما اینکه این احساس از کجا می ایدمارا با موضوع نوع تفکر و برداشت ما از موضوعات اشنا کرد و متوجه شدیم که نوع احساس ما به نوع تفکر و برداشت ما از موضوعات ارتباط دارد.
حالا باید به سرچشمه موضوع برسیم یعنی ارکانی که نوع نگاه،تفکر و برداشت ما از اتفاقات روزمره در زندگی مارا رقم می زند پس سه عنصر تاثیر گذار در شخصیت خود را بررسی می کنیم.
قسمت کودک درون
درموضوع تعاریف مهم در تحلیل رفتار متقابل به قسمت اول یعنی کودک درون باید نگاهی ویژه داشت.
کودک درون بخش انتزاعی از وجود همه ما انسانها است که باید تا اخر عمر به او توجه کنیم چون باعث حس شور و شوق زندگی ما می شود.
همه ما با کودکی طبیعی به دنیا می اییم با وجود خصلت هایی که ماراسرشوق و شورزندگی می اورد کودک درون ما شاد و خوشحاله،احساس گناه نمی کنه،ترس نداره،خلاقه و اینکه خودش را نامشروط می پذیره و احساس رضایت از شرایط دارد.
البته ما می توانیم کمی از این احساسات را در کودکانمان ببینیم زمانی که دارند بازی میکنند یا حرف می زنند و زندگی می کنند اما چرا میگوییم می توانیم کمی از این احساسات را ببینیم چون ما انسانهای بزرگتر تا حدودی کودک درون انها را با رفتارها و باید نباید ها تغییر دادیم که در ادامه مطالب بعدی متوجه این موضوع مهم خواهید شد.
پیشنویس چیست
کودک انسانی تا یک سالگی فقط از طریق حس اولیه دنیای اطراف خود را درک می کند یعنی لامسه و طبق این درک تصمیم می گیرد که دنیای اطراف خود چگونه است یعنی خوشایند برای بقا ویا ناخوشایند است.
مثال:نوزادی را تصور کنید که گرسنه است و یا باید جای او تمیز شود اگر والدین کمی دیرتر حتی چند ساعت به این نیاز او پاسخ دهند کودک به این نتیجه می رسد که این دنیا احساس خوبی برای او فراهم نمی کند پس برداشت خوبی از این دنیا ندارد.
در تحلیل رفتار متقابل مجموعه برداشتهایی که انسان در دوران کودکی خود از محیط اطراف خود دارد را پیشنویس می گویند و این پیشنویس ها در بزرگسالی می تواندمارا دچار بسیاری از بیماری های اضطرابی و شخصیتی بکند.
پیشنویس ما فقط برداشت ما تا یکسالگی نیست بلکه برداشتهایی که توسط والدین تا هفت سالگی برای ما ایجاد شده هم پیشنویس تولید می کند که این پیشنویس ها برداشت های اشتباه ما از زندگی و مسلما تاثیرگذار در شخصیت الان ما است.
برای درک بهتر این مفاهیم پیشنهاد می کنیم تا مقالات بعدی را مطالعه کنید.
حالا می توانیم عامل اول نوع تفکر و برداشت ما از زندگی را مرتبط با کودک درون بدانیم.
قسمت والد
قسمت دوم در موضوع تعاریف مهم در تحلیل رفتار متقابل به موضوع والد می پردازیم.
از یکسالگی تا هفت سالگی کم کم سیستم هوش انسان تقویت میشود و وجود حس و هوش در ما احساسات را ایجاد می کند در اینجا کم کم نسبت به دنیای اطراف خود احساس خوب و یا بد پیدا می کنیم اما عنصر بسیار تعیین کننده در وجود این احساسات والدین و خانواده درجه یک هستند.
ما دنیا را از نگاه والدین واطرافیان می بینیم و تفسیر می کنیم چون کودک والدین را خدای روی زمین می داند و خود را ضعیف می بیند پس خود را موظف می داند که به باید و نباید های والدین گوش کند و باور داشته باشد زیرا این والدین هستند که باعث بقای او در این دنیا و پناه گاه او هستند.
مثال:کودکی را دیده ایم که مادر او را تنبیه بدنی میکند و کودک به همان صورت که گریه می کند و نسبت به مادر خشم دارد باز هم به سمت مادر می رود و او را بغل می کند چون والدین را تنها پناه گاه خود برای حفظ بقا می بیند.
مثال بالا نشان میدهد که چه میزان کودک به وجود والدین نیاز دارد پس باید رضایت و خشنودی انها را به دست بیاوردو حالا برای رضایت انها باید خود را با باید و نباید های انها وفق دهد.
این باید و نباید و یا این موضوع که چه چیزی از طرف والدین خوب تشخیص داده می شود و چه چیزی بد باعث نگاه ما به موضوعات و اتفاقات ما در کودکی می شود.
اینجاست که مجموعه باورها و برداشت ها از زندگی را از والدین می گیریم و تا اخر عمر با خود در ضمیر ناخوداگاه داریم که متاسفانه بسیاری ازباورها و برداشت هادرست نبوده و خود والدین هم به طور نا خواسته از والدینشان گرفته اند.
انواع والد
حمایتگر
والدینی که با رفتارهای خود کودکانشان را تشویق،حمایت،مراقبت و پشتیبانی می کنند جزء والدین حمایتگر محسوب می شوند که مورد تایید است.
انتقادگر
والدینی که در کودک ترس ایجاد می کنند و یا تهدید،توهین،تمسخر و برچسب زنی های منفی دارند جزء والدین انتقادگر محسوب می شوند که کاملا شخصیت کودک را دچار اختلال می کنند.
نکته مهم این است که باید و نبایدهای والدین امری ضروری برای ما است لذا ما باید اصول اداب معاشرت و متمدن شدن و روش زندگی اجتماعی را یاد بگیریم اما مشکل اینجاست که تعدادی از این برداشتها و باورها نادرست بوده و حتی خودوالدین هم از ان اطلاعی ندارند و قصد تخریب شخصیت کودک خود را نداشته اند.
شخصی را تصور کنید که ویروس سرماخوردگی دارد و نمی داند و متاسفانه اطرافیان را هم بیمار می کند شخصی که عامل ویروس است هیچ قصد بدی نسبت به دیگران ندارد فقط نسبت به بیماری خود اگاهی ندارد.
نکته مهم دیگر این است که تخریب شخصیتی که از طرف والدین و اطرافیان انجام شده هیچ ارتباطی به بد بودن انها ندارد بلکه موضوع اینجاست که فقط انها به علت شرایط محیطی و زندگی خود کاملا نااگاه بودند و تصور می کردند که هیچ گونه اسیبی به کودک نمی زنند.
نوازش چیست
نوازش واحدی از شناخته شدن است و تمامی انسانها ازتولد نیاز به شناخته شدن،دیده شدن و توجه گرفتن هستند.
کودکان در راستای حفظ بقا و ایجاد احساس مطلوب در زندگی به دنبال جلب توجه و محبت از اطرافیان هستندکه والدین و اطرافیان درجه یک کودک باید بدون هیچ شرطی و کامل و سریع این نیاز کودک را برطرف کنند تا او از درون احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد.
اما این پاسخ های احساسی که اطرافیان باید به کودک بدهند در قالب نوازش است نوازش هایی که هم جنبه فیزیکی دارد و هم جنبه روانی و هردو نیاز اساسی کودک انسانی است.
بیشتر ما نوازش های فیزیکی کودک را می دانیم اما باید بدانیم که نگاه مهربانانه همراه با لبخند،تعریف کردن،دوست داشتن کودک،و یا خوب حرف زدن با کودک هم جزء نوازش های مثبت است. برعکس اخم کردن ، زیر چشمی نگاه کردن،تهدید کلامی،ارعاب،زیرسوال بردن هویت کودک و گفتن کلماتی مانند برودیگه دوستت ندارم را جزء نوازش های منفی باید دانست که البته موارد زیادتری را می توانیم به ان اضافه کنیم.
نکته مهم:نوازش ها ابزاری برای تغییر رفتار کودکان است که توسط والدین استفاده می شود و چون کودک می خواهد توسط والدین پذیرفته شود به این نوازش های مثبت و منفی همانطور که خاستگاه والدین است تن می دهد.
نکته مهم:انواع نوازش هارا می توانیم به کلامی،غیرکلامی(رفتار)،مثبت و منفی،دردنیای واقعی و یا مجازی(مانند لایک خوردن عکس یا مطلب شما در فضای مجازی) و دراخربه بیرونی و درونی(خوددوستی و تعریف از خود)تقسیم کرد.
اما مهمترین قسمت که در مطلب بالا ذکر نشد نوازش شرطی و غیر شرطی است.
مثال:کودکی که از طرف والدین خود کمتر نوازش می گیرد و احساس ارزشمندی و خوب بودن را ندارد یک روز که نمره درس خودرا که بیست شده به والدین خود نشان می دهد،کاملا موردتشویق والدین قرار می گیرد وبه او میگویند افرین چه بچه خوبی و این جمله کافیست تا کودک به این نتیجه برسد که برای اینکه موردپذیرش والدین باشم و خوب و ارزشمند باشم باید نمره خوب بگیرم.
شاید این پیشنویس و برداشت که به علت نوازش شرطی والدین بوده از او دراینده فردی با تحصیلات و موقعیت اجتماعی بالاو به شدت کمال گرا(بیمارگونه) بسازد ولی با احساس ناخوشایند و عدم احساس خوشبختی درزندگی چون باز هم برای اینکه فردی خوب باشد باید بهترین باشد.
مهار چیست
مهار یا بازدارنده چیزی است که مارا از حالت طبیعی روان خود دور می کند.
اصالت وجود همه ما انسانها میل به شادی ،خوشحالی،میل به زندگی،حضورداشتن … وخیلی موارد دیگر دارد ولی مهار ها که برداشت های اشتباه ما از دنیای اطراف است و توسط اطرافیان برای ما ساخته شده و به صورت پیشنویس درامده است باعث می شود تا حالت روانی سالم و طبیعی خود را دستخوش تغییرات منفی کنیم.
در ادامه سلسله مطالب مسیررشدشخصی به موضوع مهارها که بسیار مهم است می پردازیم.
قسمت بالغ
قسمت سوم موضوع تعاریف مهم در تحلیل رفتار متقابل به موضوع بالغ پرداخته می شود.
قسمت بالغ وجود ما از هفت سالگی به بعد شروع به کار می کند در این قسمت از بعد روانی ما به قدرت تفکر و تجزیه تحلیل مسائل می رسیم.
بعد از لامسه و احساس این بارنوبت به تفکر و تعقل می رسد این ابزار کارامد که از هفت سالگی ما انسانها به وجود می اید و باید هر روز تقویت شود که متاسفانه بسیاری از انسانها به قسمت سوم روان خود یعنی بالغ کمتر بها می دهند و در دوقسمت قبل می مانند.
جمله ای زیبا وجود دارد که می گوید ما انسانها کودکانی ریش دار هستیم یعنی فقط ابعاد فیزیکی ما تغییر و رشد کرده اما از لحاظ روانی هنوز کودکی پنج یا شش ساله هستیم با همان رفتارها و برداشت های کودکانه از زندگی اما باید بدانیم که راه برون رفت از این همه مشکلات شخصیتی که ریشه در کودکی ما دارد با استفاده از عقل،منطق،تجزیه تحلیل و نگاه به واقعیت است.
در قسمت بالغ ما انسانها سعی می شود تا احساسات منفی خود را واکاوی عقلایی کنیم تا به پوچ بودن این احساسات پی ببریم.
خوب ما در این سه بخش به این نتیجه رسیدیم که ریشه رفتار و احساس ما کجاست و با کدام قسمت باید مشکلات را حل کرد اما برای رفع ان باید کمی مصداق ها و نمونه های مشکلات خود را بشناسیم تا بتوانیم برای ان راه حلی پیدا کنیم.
موضوع قبلی…تحلیل رفتار متقابل
موضوع بعدی…انواع مهارها درتحلیل رفتار متقابل