در موضوع مهارها قسمت دوم به ادامه انواع مهارها که بسیاری از ما انسانها را گرفتار خود کرده است می پردازیم و بابررسی علائم ان در سن بزرگسالی به درک بهتری از موضوع می رسیم تا بتوانیم راهکاری برای ان پیدا کنیم.

روانشناسی

مهارمتعلق نباش

از انواع مهارها این بار به مهارمتعلق نباش می رسیم.

شروع این مهار را می توانیم در روزها و ماه های اولیه تولد کودک ببینیم،زمانی که کودک به شدت نیاز به اغوش گرم مادر و احساس کردن او دارد و متاسفانه در شرایطی به واسطه شاغل بودن مادر و یا مشکلات خانوادگی کودک این احساس را به طور کامل از مادر ندارد و این شروع مهار متعلق نباش است.

بعدها کودک کمی بزرگتر می شود و با رفتارهای والدین به این نتیجه می رسد که به خانواده تعلق ندارد چون در خانواده دیده نمی شود و یا توجه ای به هویت و نظرات او داده نمی شود وهر بار که نظری داده،با شنیدن این جمله که به تو ارتباطی نداره مواجه شده است.

مشکلات این مهار را دربزرگسالی میتوانیم به صورت بی تفاوتی به محیط اطراف خود دید اینکه شخص محیط زیست و یا محل کار و… را متعلق به خود نمی داند و هرطور که بخواهد رفتار می کند.

البته امکان این هم وجود دارد که شخص وارد مکانیسم دفاعی بشود و برای پوشش این مهار احساس تعلق زیادی به هر انچه که دارد بکند و با برچسب های مال دوست و یا خسیس مواجه شود.

مطالب مرتبط
تحلیل رفتار متقابل

در بررسی انواع مهارها به سراغ مهار بعدی میرویم.

مهار از نظر جسمی سالم نباش

اینبار کودک انسانی برای پر کردن کمبود های عاطفی خود راه کاری را پیدا کرده و از بین انواع مهارها این مورد راانتخاب کرده است.

مثلا کودکی که محبت و توجه کافی را از والدین خود نگرفته است به صورت اتفاقی دچار یک بیماری می شود ودراینجا سیلی از محبت و توجه از طرف والدین به سوی او می اید و یا کودکی که برای فرار از فشار اضطراب رفتن به مهد کودک،خودرا به بیماری می زند چون می داند که با این روش در محیط ارام خانه می ماند.

مجموعه رفتارهایی که از طرف اطرافیان در هنگام بیماری کودک نشان داده می شود اورا به این نتیجه می رساند که ازنظر جسمی سالم نباشد بهتر است.

اما در بزرگسالی او را تبدیل به شخصی می کند که در هنگام فشارهای اضطرابی زندگی به صورت ناخوداگاه به سمت بیماری میرود و یا اینکه علاقه ای به مراقبت از خود ویا ورزش ندارد حتی در هنگام مریضی هم تمایلی به مراجعه به دکتر ندارد چون که عمیقا باوردارد که چیز مهمی نیست و بامراجعه به دکتر امکان دارد که این بازی به هم بخورد.

مهار ازنظر روانی سالم نباش

این مهار بیشتر در زمانی به وجود می اید که والدین کودک،خودشان دچار اختلالات روان هستند منظور اختلالات حاد نیست بلکه اختلالاتی از نوع اضطراب و خشم و پرخاشگری است.

مطالب مرتبط
اعتمادبه نفس

کودک توقع رفتاری با ثبات را از والدین خود دارد اینکه یک روز مهربان هستند و در روز دیگر به هر دلیلی که درک ان برای کودک قابل تشخیص نیست عصبانی می شوند باعث می شود تا کودک انسانی گیج شود و این بی ثباتی رفتاری را جزء رفتارهای انسان بداند.

از طرف دیگر هر انسانی در هنگام تهدید،یا فرار می کند و یا دفاع می کند که این دوراه برای کودک کاملا بسته شده است یعنی اینکه نه قدرت ایستادن در مقابل والدین را دارد و نه جایی برای فرار پس تصمیم می گیرد به درون خود فرار کند و شروع به خیال پردازی کند تا دنیا را به این صورت نبیند یعنی از واقعیت دور شود.

در مجموع پدری که رفتارهای روانی ناسالم داشته است و به اهداف خود در خانه می رسیده است این پیام را به کودک می دهد که توهم همینطور باش  و اصلا این ویزگی جزء خصایص انسان است.

دراین مهارها این مهار چه تبعاتی دارد.

دربزرگسالی او شخصی می شود که

  • نگاهی مبتنی برواقعیت ندارد
  • دررفتارخود بی ثبات است
  • اگر کسی حرفی بزند به خود می گیرد
  • پاسخ مخالف به او بدهند کاملا حال بدی پیدا می کند
  • پرخاشگر و سلطه طلب می شود
  • اصول غیر قابل تغییر دارد
  • شخصی غیر منطقی است
  • هیچ گاه به تفکرات خود شک نمی کند
مطالب مرتبط
شخصیت و خودشناسی

مهار جنسیت خودت نباش

زمانی که والدین پیام هایی به کودک میدهند که بخش هویت اورا زیرسوال میبرد این مشکل به وجود می اید.

مثلا والدینی که به دختر بچه خود می گویند ما پسر می خواستیم ولی خدا تورو به ماداد و یا پسر بچه ای که با خواهر خود بزرگ شده و این خواهر  همیشه مورد توجه والدین بوده و پسر خانواده دوست داشت تا او هم دختر بود بلکه از این توجه بهره میبرد.

در مثال دیگر اینکه فرهنگ و عرف یک خانواده به یک نوع از جنسیت بیشتر بها داده باشد و او را فرزند درجه یک بداند مثلا خانواده هایی که اهمیت خاصی به این می دهند که پسر دارند غافل ازاینکه هویت دختر خودرا نابود می کنند.

علائم این مهار در بزرگسالی خود را به گونه های مختلفی نشان میدهد.

مثلا دختری که دوست دارد تا مثل مردها رفتار کند ویا پسری که تمایل به رفتار متضاد خوددارد و چون رفتار با هویت شخص متضاد است فرد را دچار نارضایتی و اختلال روانی می کند.

مطلب قبلی…انواع مهارها درتحلیل رفتار متقابل

مطلب بعدی…مهارها قسمت سوم